۱۳۹۴ تیر ۷, یکشنبه

سگ‌های شهری در صف مرگ

سگ‌های شهری در صف مرگ/ گزارشی از فرناز کمالی

سگ‌های خیابانی یا سگ‌های ولگرد یا شهری؟ اصطلاح سگ خیابانی یا ولگرد اصطلاحی درست نیست و باری ضد حقوق حیوانات دارد. این‌ها سگ‌های شهری هستند که در محیط های شهری زندگی می‌کنند و همواره در کنار انسان ها زندگی کرده‌اند؛ از روزگاری که شهرها کوچک و توسعه نیافته بودند تا به امروز. در واقع خانه‌ی آن‌ها همان جاست؛ هرچند که حالا شهرها کوچه باغی و خانه‌ها ویلایی نیستند. اصلاً همین که تصور کنیم این‌ها خیابانی هستند، باعث حیوان آزاری می‌شود و به معنی دور کردن آن‌ها از خودمان است.
البته در جامعه‌ای که به انسان‌ها آزار رسانده شده و حقوق آن‌ها نقض می‌شود، شاید نباید توقع داشته باشیم که حقوق حیوانات به رسمیت شناخته شود. از سویی دیگر در تعلیمات ابتدایی دین اسلام که قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران نیز بر پایه‌ی آن نوشته شده است، سگ موجودی نجس شمرده می‌شود.
طی سال‌های اخیر بارها دستور کشتار و توقیف سگ‌ها، که خشونتی عریان در سطح جامعه است، از سوی مسئولین داده شده که بیش‌ترین نقش در این کشتار را شهرداری‌ها به عهده داشته‌اند. آمار دقیقی از تعداد سگ‌های معدوم شده در دست نیست، اما گفته می‌شود تهران با بیش از ده هزار و مشهد با بیش از هشت هزار و پانصد سگ معدوم شده، بیش‌ترین کشتار را در حال حاضر دارند.
به دنبال اعتراض حیوان دوستان و فعالین حقوق حیوانات، مدتی کشتار سگ‌ها متوقف شد ولی نه در تمام شهرها؛ کما این‌که انتشار ویدئویی از شیراز نشان داد که کشتار سگ‌ها در این شهر به خشن‌ترین وجه ممکن و با اسید اتفاق افتاده است. هم اکنون و به موازات معدوم سازی سگ‌های شهری، برخی شهرداری‌ها، اقدام به زنده گیری این سگ‌ها می‌کنند. بعد از زنده گیری تعداد زیادی از سگ‌ها را جمع آوری و به برخی سوله‌ها، از جمله سوله‌ی کهریزک، منتقل می‌کنند که گفته می‌شود تماماً بیابان است و زندگی در آن‌جا برای حیوانات چیزی جز شکنجه نیست؛ ضمن این‌که در این سوله‌ها معدوم سازی هم صورت می‌گیرد. ظاهراً برخی از شهرداری‌ها تنها به این دلیل دست به زنده گیری زده‌اند و دور از چشم مردم و فعالین حقوق حیوانات کشتار را انجام می‌دهند تا چهره‌ی شهرداری‌ها کم‌تر در انظار عمومی خدشه دار شود.
با چنین روندی که شهرداری‌ها در پیش گرفته‌اند، صحبت از ردیاب ماهواره‌ای حامل جی پی اس برای پیگیری واکسیناسیون سگ‌های شهری، بیش‌تر به شوخی شباهت دارد.
به علاوه که نبود آموزش همگانی و فرهنگ سازی در مواجهه با این سگ‌ها باعث شده است در برخی موارد مردم نیز در این خشونت با شهرداری ها همکاری کنند…
در این رابطه به سراغ چند تن از حیوان دوستان و فعالین حقوق حیوانات رفته‌ایم. سپهر سلیمی، سجاد ندیمی، کفایت کوشا، پژمان اکبرزاده و ندا امین در این گفتگو که حاوی نکات تلخی است، ما را یاری کرده‌اند.
دلایل اصلی کشتار سگ‌های شهری توسط شهرداری‌ها
پژمان اکبرزاده از یک نوع برخورد سیستماتیک دولتى در برخورد تهاجمى با حیوانات سخن مى‌گوید: “ظاهراً می‌خواهند مشکلات بهداشتی را به سریع‌ترین شکل ممکن، بدون توجه به جنبه‌های دیگر حل کنند. جدا از این موضوع، آن‌چه در ایران دیده می‌شود یک نوع برخورد سیستماتیک دولتی و تهاجمی با حیوانات است؛ مانند کمین کردن در کنار مراکز درمان حیوانات و گرفتن آن‌ها از صاحبانشان که شدیداً شوکه کننده است. حکومت ایران با بسیاری از مسائل دیگر که به سیاست، حقوق بشر یا مذاهب ویژه‌ای مربوط است هم، چنین رفتارهایی نشان می‌دهد ولی موضوع این است که مسئله‌ی حیوانات به هیچ وجه چیزی نیست که تهدیدی برای حکومت ایران یا پایه‌های ایدئولوژیک آن باشد.”
به اعتقاد سپهر سلیمى دلایل اقتصادى مهم ترین دلیل کشتار حیوانات است و دلایل منتشر شده در رسانه‌ها در دفاع از این کشتار، غیر واقعى است: “این مشکلات شامل مشکلات بهداشتی و ایجاد سر و صدا و ترس از حمله و گزش این حیوانات اعلام می‌شود اما بخشی از حامیان حقوق حیوانات، از جمله بنده، معتقدیم این کشتار به دلایل اقتصادی انجام می‌شود و برای پیمانکاران شهرداری سودآوری مالی دارد و برای همین است که این طرح هیچ وقت موفقیت آمیز نبوده و این چرخه هم‌چنان ادامه دارد تا منافع مادی سگ کش‌ها تامین شود.”
به گفته‌ى سجاد ندیمى بهانه‌ی کشتار سگ‌ها، کنترل بیماری‌های هاری و سالک و کیست هیداتیک عنوان شده است اما به تازگی آقای نجفی در گزارشی که از صدا و سیما پخش شد دلیل کشتار را ترس مردم از سگ‌های شهری ذکر کرد !
به نظر کفایت کوشا دلیل اصلى کشتار حیوانات در نهایت یک مسئله‌ی فرهنگى و مذهبى است: “فرهنگ برخورد سگ‌های بدون نژاد شناخته شده در ایران کم رنگ است. عموماً این سگ‌ها در خیابان‌های شهر و روستا و بیابان‌ها، به صورت گله‌ای و رها زندگی می‌کنند و شهرداری با شعار مبارزه با آلودگی و بیماری‌هایی نظیر هاری، آن‌ها را معدوم می‌کند. در ایران حتی سگ‌هایی که شناسنامه و صاحب دارند و مرتباً برای چکاپ به کلینیک دامپزشکی مراجعه می‌کنند هم، در معرض خطر توقیف و معدوم سازی هستند. این یک مسئله‌ی فرهنگی و مذهبی است؛ چنان‌چه اصطلاح سگ باز را برای افراد حیوان دوست به کار می‌برند.”
پروسه‌ی کشتار سگ‌های شهری
کفایت کوشا روش‌هاى مختلفى را براى کشتار حیوانات ذکر کرده است که بعضاً بسیار بى رحمانه است: “گاهی اوقات مامورین شهرداری با اسلحه سگ‌های شهری را می‌کشند. گاهی هم پیمانکاران شهرداری با کمک چند دامپزشک که با بستن قرارداد در ازای پول ابتدا اقدام به زنده گیری سگ‌ها کرده، سپس آن‌ها را در یک سوله یا مکانی خارج از شهر به روش‌های مختلفی از جمله مسموم کردن با تزریق مستقیم آمپول به قلب حیوان و خفه کردن و غیره می‌کشند. یک دامپزشک در کمال‌شهر کرج با همکاری شهرداری و به عنوان جمع‌آوری سگ‌های خیابانی در پناهگاه کمال‌شهر، سگ‌ها را به بدترین شکل معدوم می‌کند. گفته می‌شود وی بیش از ۸۰ توله سگ را در تانکر آب خفه کرده و مابقی را با روش‌های مختلفی از جمله ضرب و شتم و مسموم سازی کشته است. کشتن توله‌ها با گاز هم مرسوم است. گفته می‌شود این دامپزشک با تبلیغات دروغین توانسته بود همکاری مردم را در زنده گیری و جمع آوری سگ‌ها به دست آورد. در استان فارس هم در روستایی به نام برمشور در جاده‌ی شیراز -فسا و ۲۰ کیلومتری شهر شیراز، اتفاقی مشابه این افتاده است. هم‌چنین از سوله‌ی مرگ در مشهد نام می‌برند که در آن سگ‌ها را پس از چندین روز گرسنگی با تزریق آمپول به قلبشان می‌کشند. گویا این مسئله تحت گزارشی از شبکه‌ی ۵ خراسان رضوی پخش شده است.”
کشتار در شهرهای مختلف به شیوه‌های مختلفی انجام می‌شود. کشتن با استفاده از طعمه‌ی سمی هم یکی از این روش هاست. سپهر سلیمى کشتن حیوانات با گلوله را، بى رحمانه ترین روش توصیف مى‌کند؛ از این جهت که گاهاً گلوله به جای مرگ فوری باعث زخمی شدن سگ شده و جراحت همراه با درد برای حیوان ادامه دارد و سبب زجر کشیدن حیوان می‌شود.
ندا امین به معدوم سازی با گلوله، تزریق کتامین در قلب، اتاق گاز و طعمه‌گذاری با سم اشاره می‌کند. او می‌گوید سوله‌هایی وجود دارد که سگ‌ها را جمع و به آن‌جا منتقل کرده و آن‌ها را روزها گرسنه و تشنه در آن محل حبس می‌کنند تا حیوان خودش به صورت تدریجی بمیرد و یا در اختیار باغ وحش‌ها گذارده شده و زنده جلوی حیوانات دیگر انداخته می‌شوند تا هم معدوم شوند و هم خوراک دیگر حیوانات گوشتخوار را از این طریق تامین کنند، که به این صورت دیگر مستلزم پرداخت هزینه‌ای هم نخواهند بود.
سجاد ندیمی نیز از روش‌هاى کشتار سگ‌ها در مناطق مختلف گفته است: “در مشهد سگ‌ها توسط وانت‌های پیمانکار، که در اختیار سگ گیرها است، در طول یک هفته از مناطق مختلف شهر جمع آوری می‌شوند. یک وانت ممکن است که در یک روز نزدیک به ۳۰ عدد سگ را بگیرد و تمامی سگ‌ها پشت یک پیکان وانت به شکل دردناکی از کوچک و بزرگ و پیر و جوان بر روی هم ریخته می‌شوند و معمولاً در همان روز یا فردای آن روز به سوله منتقل می‌شوند(گاهی ۲۴ تا ۴۸ ساعت سگ‌ها پشت وانت می‌مانند تا این‌که به سوله منتقل شوند). سگ‌های جمع آوری شده در آخر هفته همگی محکوم به مرگ هستند و در طول این یک هفته به آن‌ها آب و غذا داده نمی‌شود. تعداد زیادی در طول این یک هفته از گرسنگی و بیماری تلف می‌شوند و گاهی سگ‌ها مجبور به تغذیه از جسد سگ‌های دیگر می‌شوند. در مناطق دیگر مثل طرقبه و شاندیز، خبر کشتار سگ‌ها با شلیک گلوله را به ما داده‌اند. در بعضی مناطق هم سگ‌ها را دار می‌زنند و غذای سمی هم جزئی از این روش‌هاست. بر اساس خبرهای منشر شده، تنها در تبریز کشتار متوقف شده است و در یکی از کوهپایه‌های تهران هم طرحی برای عقیم سازی و پلاک‌گذاری سگ‌ها در حال اجراست و اما در مابقی نقاط کشور کشتار هم‌چنان ادامه دارد. از تهران هم خبرهای تلخی می‌رسد؛ گویا در منطقه‌ای به نام “حلقه دره” عده اى مشغول جنایت علیه سگ‌ها هستند.”
ساماندهی سگ‌های شهری
پژمان اکبرزاده در این خصوص می‌گوید: “می‌شود آن‌ها را به شکل مسالمت آمیزی جمع آوری کرد، به لحاظ پزشکی کنترل نمود، یک نوع پلاک کوچک یا گوشواره به آن‌ها متصل شود که نشان دهد به لحاظ پزشکی کنترل شده‌اند و سپس برای مرحله‌ی بعدی برنامه ریزی شود که چه کنند؛ آیا می‌خواهند حیوان را عقیم کنند یا این‌که به مراکز نگهداری حیوانات بی سرپرست بسپارند تا آن‌ها تصمیم بگیرند که آن را نگه دارند یا برای پیدا کردن سرپرست برایش آگهی دهند. کلاً با توجه به شیوه‌ی عملکرد شهرداری، به نظر می‌رسد که گروه‌های ضربتی آن‌ها، از همکاری یا مشاوره‌ی متخصصان یا فعالان در این زمینه بی بهره‌اند. اگر یک نوع همکاری میان نهادهای غیردولتی و دولتی در این زمینه پدید آید، بسیار موثرتر می‌توان عمل کرد. روش‌های خشونت آمیز مانند کشتار ناگهانی با تیر و سم ریختن و غیره نه تنها غیر انسانی است، بلکه تاثیر روانی منفی در جامعه بر جای می‌گذارد.”
سپهر سلیمى مراحل ساماندهى سگ‌هاى شهرى را به این ترتیب تشریح کرده است: “در این خصوص باید از تجربیات جهانی همراه با انطباق آن با وضع موجود بهره برد. کارهایی در سال‌های گذشته انجام شده است اما گاهاً درست و کامل نبوده است. در گام اول باید به این توجه کرد که حیوان ستیزی و ناراحتی از حضور سگ‌ها در محیط‌های شهری ریشه در مسائل فرهنگی و تفکر شهروندان دارد. تا به حال از خود پرسیده‌ایم چرا عده‌ای از حضور سگ‌ها در محیط‌های شهری ناراضی هستند ولی مشکلی با گنجشک‌ها ندارند؟! جواب مشخص است. چون تبلیغات عموماٌ غلط باعث شده برخی از شهروندان نگاه بدی به این حیوان داشته باشند. البته این تبلیغات با انگیزه‌های مختلفی انجام می‌شود. پس گام نخست فرهنگ سازی و از بین بردن حیوان ستیزی بین مردم و شهروندان است. این وظیفه‌ی همه‌ی حامیان حیوانات در بخش‌های غیردولتی و دولتی است. در گام دوم و در راستای مرحله‌ی اول باید با واکسیناسیون و ویزیت مرتب سگ‌های شهری این اطمینان را در شهروندان به وجود آورد که سگ‌های حاضر در شهر بیمار نیستند و هیچ خطری را متوجه افراد نمی‌کنند. در گام سوم و برای کنترل تعداد حیوانات شهری و از جمله سگ‌ها، باید نظارت کافی بر منابع غذایی این حیوانات داشت. مثل هر موجود زنده‌ی دیگری، افزایش منابع غذایی باعث افزایش جمعیت یک حیوان می‌شود. شاهد هستیم در حاشیه‌ی شهرها و حتی در داخل شهرها هر کجا منابع غذایی از پسماند خانگی تا پسماند رستوران‌ها و حتی پسماند و لاشه‌ی کشتارگاه‌ها بیش‌تر باشد، تعداد سگ‌ها نیز بیش‌تر است. این مسئله نه تنها در مورد سگ‌ها، در مورد موش و گربه و حتی کلاغ هم صدق می‌کند. شوربختانه به این مسئله توجه لازم نمی‌شود و شاید عده‌ای نمی‌خواهند این مسئله را درک کنند. جالب است که شهرداری‌ها سالانه میلیاردها تومان برای کشتار سگ‌ها هزینه می‌کنند ولی حاضر نیستند برای مدیریت صحیح پسماند در شهرها و حاشیه‌ی شهرها هزینه کنند. البته یک تفکری هم وجود دارد که می‌گوید اگر این اتفاق بیفتد (مدیریت پسماندها)، آن وقت دیگر جمعیت سگ‌ها افزایش پیدا نمی‌کند و این به ضرر پیمانکاران و کسانی است که از راه سگ کشی درآمدهای چند صد میلیونی دارند. اگر تمام مراحل فوق به خوبی اجرا شود، پس از چند سال مشکل زیاد بودن سگ‌ها در محیط‌های شهری حل خواهد شد اما در مرحله‌ی آخر روش‌هایی مثل جلوگیری از بارداری و افزایش جمعیت حیوانات و یا نگهداری سگ‌ها در پناهگاه‌ها هم توصیه می‌شود. هر چند که این روش‌ها باید با بررسی دقیق علمی و با برنامه انجام شود تا به نتیجه برسد. اگر مراحل فوق و به ویژه پسماند زباله به خوبی مدیریت نشود، ابزارهایی مثل عقیم سازی، عقیم خواهند ماند و به نتیجه نمی‌رسند. عقیم کردن یک حیوان می‌تواند مانع از بارداری آن حیوان شود اما اگر شرایط محیطی کنترل نشود اثری ندارد و این فرصت را پدید می‌آورد که حیوانات دیگر فرزندان بیش‌تری به دنیا بیاورند و پرورش دهند. عقیم سازی اگر حساب شده و با برنامه ریزی نباشد، حاصلی جز آزار حیوانات نخواهد داشت و به کنترل جمعیت منجر نمی‌شود، همان طوری‌که حذف فیزیکی سالانه ۱۰ هزار سگ در شهر تهران سبب کاهش این حیوانات نشده است…
مراحل فوق به ترتیب از بالا بیش‌ترین اهمیت را دارند، نمی‌شود بدون طی کردن مرحله‌ی اول به مرحله بعدی رسید و منتظر حصول نتیجه بود.”
راه موثر به نظر کفایت کوشا ساخت و ایجاد پناهگاه‌هایی است مانند وفا در هشتگرد که سگ‌ها پس از انتقال به آن‌جا عقیم شده و پس از معاینه و واکسینه شدن به کسانی که تمایل نگهداری از آنان را دارند واگذار شوند. او می‌گوید که هزینه‌ی عقیم سازی چندان تفاوتی با معدوم سازی ندارد و از گروه‌ها و انجمن‌های مردمی می‌شود کمک گرفت.
سجاد ندیمی کنترل جمعیت حیوانات را منطقى مى‌داند اما نه به روش کشتار: “راه‌های علمی زیادی وجود دارد و یکی از این راه‌ها عقیم سازی ست و این کار باید در کنار آموزش‌های مختلف به مردم صورت گیرد. این آموزش از طریق صدا و سیما الزامیست و بهترین نتیجه را خواهد داد. نیروی انتظامی و قوه‌ی قضاییه هم باید به جای توقیف سگ و صاحب سگ، کسانی را که علیه سگ‌های شهری خشونت می‌کنند، مجازات کند.”
سگ‌های شهری و محیط زیست
آیا هیچ موجودی به اندازه‌ی انسان برای محیط زیست زیان بار تر هست؟! این پرسشى است که ندا امین مطرح مى‌کند. سگ‌ها هم مانند دیگر موجودات این جهان حق زیستن دارند و هیچ گونه آسیبی به انسان‌ها و محیط زیست نمی‌رسانند و باید گفت همان‌طور که ما حق زندگی در شهر را داریم، آن‌ها هم محق هستند؛ چرا که این زمین ارثیه‌ی اجدادی انسان نیست که تنها در تملک او باشد. بیماری‌های مشترک بین انسان و حیوان انگشت شمار و محدود هستند که از آن قبیل می‌توان به هاری اشاره کرد که می‌توان آن را  به وضوح در حالات و چهره‌ی حیوان مشاهده کرد و حیوان بیمار را تشخیص داد. سگ‌ها هم تنها در صورتی می‌توانند برای انسان آسیب رسان باشند که به این بیماری مبتلا بوده و در اثر درگیری با انسان بیماری را منتقل کنند.
به عقیده‌ی کفایت کوشا، سگ‌ها خطرى براى انسان و محیط شهرى محسوب نمى‌شوند؛ اگرچه سگ‌های بیمار و هار و گر می‌توانند ناقل بیماری باشند اما به راحتی می‌شود آن‌ها را زنده گیری کرده و به پناهگاه‌های مخصوص جهت مداوا برد.
سپهر سلیمی در این رابطه می‌گوید: “هر موجود زنده‌ای حق حیات و برخورداری از شرایط زیست را دارد. سگ‌ها بخشی از اکوسیستم پیرامون ما هستند. بر اساس برخی منابع، سابقه‌ی اهلی کردن سگ‌ها و زیستن سگ‌ها در کنار انسان‌ها به ۱۵ هزار سال می‌رسد، بنابراین زندگی انسان در کنار سگ‌ها اتفاق جدیدی نیست. در میان حیوانات، سگ همواره بهترین دوست و همراه انسان بوده که در منابع تاریخی به آن اشاره شده است. هم‌چنین در زندگی شهر نشینی و صنعتی امروز نیز، هم‌چنان در کنار انسان‌ها بوده است. انسان به عنوان قدرتمندترین موجود زنده با استفاده از ماشین، بیش‌ترین دخل و تصرف را در محیط زیست داشته و این تغییرات در اکثر موارد در نهایت به ضرر انسان تمام شده و می‌شود. بر این اساس اگر دخالت بشر سبب ایجاد شرایطی شود که تعداد سگ‌ها در منطقه‌ای زیاد شود، این تقصیر سگ‌ها نیست و باید در پی رفع مشکلات ناشی از دخالت‌های بشری بود. مثلاً وجود زباله در منطقه‌ای می‌تواند سبب ازدیاد سگ‌ها شود. در این شرایط سگ‌ها مقصر نیستند و عامل انسانی باعث از بین رفتن تعادل و افزایش جمعیت این حیوان شده است. هم‌چنین، مثل هر موجود زنده‌ی دیگری، حیوان یا انسان بیمار می‌تواند سبب ایجاد مشکل برای محیط پیرامون خود باشد. بنابراین اگر سگی مبتلا به بیماری خاصی باشد، می‌تواند مشکلاتی را برای انسان‌ها و دیگر حیوانات منطقه ایجاد کند، اما همان‌طور که عرض کردم انسان به عنوان قوی‌ترین موجود زنده وظیفه دارد این مشکل را از طریق پیشگیری، درمان و یا جدا کردن سگ بیمار انجام دهد. مشکلات به وجود آمده برای سگ‌ها در ایران بیش از هر چیز مشکل فرهنگی است. سگ‌هایی که امروز در خیابان‌ها هستند و عده‌ای نسخه‌ی مرگ برای آن‌ها می‌پیچند و عده‌ای دم از عقیم کردن آن‌ها می‌زنند، همان سگ‌هایی هستند که اجداد آن‌ها با اجداد ما در شهرها و روستاها زندگی کرده‌اند. باید از خودمان بپرسیم چطور در آن زمان مشکل ازدیاد سگ‌ها وجود نداشته؟ مگر در آن موقع هر سگ ۱ توله به دنیا می‌آورد و الان ۸ توله به دنیا می آورد؟! مگر در آن موقع سگ‌ها بیمار نمی‌شدند و الان می‌شوند؟ مگر در آن موقع سگ‌ها سر و صدا نمی‌کردند و الان می‌کنند؟ باید ببینیم در این سال‌ها چه تغییری در ما ایجاد شده که این چنین طبیعت ستیز شده‌ایم و تحمل حضور موجودات دیگر در محیط اطراف خودمان را نداریم. این ما هستیم که عوض شده‌ایم وگرنه سگ‌ها همان‌هایی هستند که ۱۵ هزارسال است که در خانه‌های ما و یا کوچه و خیابان‌ها بوده‌اند.”
سجاد ندیمی که سابقه‌ی ۵ سال فعالیت براى نجات و امدادرسانى به سگ‌ها را دارد حمله و آسیب سگ‌های شهری به انسان‌ها را رد مى‌کند: “سگ‌ها معمولاً در برابر حمله‌ی مردم واکنش نشان می‌دهند و از خود دفاع می‌کنند. اما تا موجودات دو پا به آن‌ها آزار و اذیت نرسانند، قطعاً و بدون شک سگ‌ها هم به آدم‌ها کاری نخواهند داشت. این سگ‌ها زمانی برای مردم خطر آفرین هستند که خود مردم رفتار صحیح با آن‌ها نداشته باشند. در اصل شهرداری‌ها موظف به رسیدگی و ساماندهی سگ‌های شهری هستند. یکی از مهم‌ترین اقداماتی که شهرداری و به‌ صورت کلی رسانه‌ها باید انجام دهند، فرهنگ سازی و آموزش رفتار صحیح در برخورد با حیوانات است. شهرداری‌ها موظف هستند که با کمک سازمان‌های مردم نهاد، سگ‌های بی سرپناه را عقیم و  واکسینه و پلاک‌گذاری کنند. برای مثال نخاله‌های ساختمانی که حاصل دست انسان‌ها هستند، باعث ایجاد پشه‌ی خاکی می‌شود و این پشه با نیش زدن سگ‌ها، آن‌ها را دچار بیماری سالک می‌کند. طبق آمار سازمان بهداشت مشهد انسان‌ها اولین عامل انتقال بیماری سالک به یکدیگر هستند، بعد از آن موش‌ها و سپس سگ‌ها. اما می‌بینیم که متاسفانه این سگ‌ها هستند که تاوان اشتباه انسان‌ها را پرداخت می‌کنند.”

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر