۱۳۹۵ اردیبهشت ۶, دوشنبه

اهم اخبار ایران و منطقه طی روزهای آخر فروردین و هفته اول اردیبهشت ماه

               تداوم آزمایش های موشکی جمهوری اسلامی در سایه مماشات اروپا و رابطه با آمریکا

همزمان با دیدار وزیر امور خارجه ایران و آمریکا در نیویورک خبرگزاری روسی اینتر فاکس گزارش داد که جمهوری اسلامی طی هفته گذشته یک آزمایش موشکی دیگر انجام داده است.

گزارش پیش رو ارائه دهنده ی گزیده اخباری ست پیرامون سیاست های خارجی و داخلی ایران و مسائلی که در منطقه به وجود آورده که واکنش ها و اعتراضات جامعه جهانی را در پی داشته و در رسانه ها و شبکه های اجتماعی مورد بحث واقع شده است. 


ندا امین - نویسنده تایمز اسرائیل

 

 

۱۳۹۵ اردیبهشت ۵, یکشنبه

گزارش نقض حقوق بشر در ایران، طی روزهای آخر فروردین و هفته اول اردیبهشت ماه

                                  تداوم وضعیت نگران کننده زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران

زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران، در سایه مماشات قدرت های جهانی با رژیم و سکوت خبری داخل کشور، همچنان در وضعیت بحرانی و خطرناک به سر می برند.

در ایران هر روزه شاهد نقض حقوق انسانها توسط جمهوری اسلامی هستیم و این امر قریب به چهار دهه و از آغاز انقلاب اسلامی تا کنون تداوم داشته و دارد. حقوقی که به واسطه جنایاتی چون اعدام، بازداشت، زندانی کردن مخالفین و معترضان حکومت، عدم اجازه برگزاری تجمعات اعتراضی و مقابله با معترضان، اعدام اشخاص زیر سن قانونی، آزار دگر اندیشان و اقلیت های دینی، شکنجه، حصر و حبس آزاد اندیشان، تخریب محیط زیست به دلیل سوء استفاده و عدم مدیریت مسئولین و… از جامعه بشری ایران سلب میشود. 
در این گزارش سعی بر این داریم تا موارد نقض حقوق بشر در ایران را طی هفته گذشته ذکر و بررسی نماییم، اگرچه این گزارش نمیتواند گویای تمامی جنایات رخ داده طی این مدت باشد، چرا که بسیاری از اخبار به دلیل منابع محدود و مشکلات گزارشگری در ایران، تحت پوشش قرار نمی گیرند و برخی نیز به دلایل امنیتی مدتها بعد افشا می شوند، اما سعی بر آن است تا بر اساس اخبار موجود و منتشر شده، گزارشی از نقض حقوق انسانی در ایران ارائه دهیم. 


ندا امین - نویسنده تایمز اسرائیل 

 

 

۱۳۹۵ اردیبهشت ۲, پنجشنبه

حقیقت ستیزی در رسانه های جمهوری اسلامی

همانگونه که می دانید در رسانه های خبری جمهوری اسلامی هیچگاه خبر و مطلبی منتشر نمی شود که بر اساس واقعیت باشد و به صورت درست آنچه که روی داده را عنوان کند. 

 این نظام دیکتاتوری نه تنها جسم شهروندانش را در حبس و تحت کنترل خود نگاه میدارد، که تفکرات آنها را نیز به سمتی که خود میخواهد و برایش مفید است سوق میدهد. اتفاقاتی که در جامعه رخ میدهد، وقایع اقتصادی، سیاسی، فرهنگی… و تمام آنچه در سرزمین ایران و یا خارج از محدوده جغرافیایی آن صورت می گیرد، نه تنها به شکل واقعی در معرض دید مردم قرار نگرفته بلکه با سانسور، اجحاف، دروغ پردازی و مغلطه شکل دیگری می پذیرد و به ذهن خواننده یا شنوده القا می شود. شکلی که بسیار دور از واقعیت است و به واقع آنچه را که اتفاق افتاده تعریف و تفسیر نمیکند و گاه در کل شکل آن را هم تغییر می دهند. 

چرا که به نفع آقایان نیست که مردم واقعیت را بدانند، از خرابکاری ها، دزدی ها، جنایات و دستهای آلوده پشت پرده شان اطلاعی داشته باشند، که اگر اینگونه باشد ملت آگاه می شوند و آگاهی چون “سمی مزمن” و بیماری واگیرداری ست که اگر در جامعه شیوع پیدا کند به احتمال قریب به یقین تمامی کشور را فرا گرفته و برای سلامتی و زندگی مردم قطعا خطر خواهد داشت…!

آری خطر دارد که مردم بفهمند این جانیان غارتگر چه بر سرشان آورده و می آورند، خطر دارد بفهمند در چه باتلاقی فرو رفته اند و چه بلایی سرشان آمده است… و خطرناکتر آن است که متوجه این خطرات بشوند…! بنابر این کاری که دولت محترم ما انجام میدهد چه است؟ عدم اطلاع رسانی درست و اتفاقات را شسته و رفته و در قالبی که به نفعشان است تحویل مغزهای مردم دادن… کاری که هر روزه انجام میدهند و در راستای انجام این کار سیاست های تعریف شده ای دارند که در چهارچوب آن قدم برمی دارند و جالب اینجاست که به جهت همین امر با خودشان هم دعوا دارند.

روزی مقام رهبری می آید حرفی میزند و روز بعد رئیس جمهور حرفی دیگر… رئیس قوه قضائیه با کنایه به یکی از اینها سخنی دیگر می گوید و وزیر امور خارجه در پاسخ به حرف او به صورتی دیگر ایراد سخن میکند. گرچه همه شان در یک تیم هستند و منافعشان یکی ست اما گاها می بینیم که خودشان هم بر سر ارائه اطلاعات به مردم دچار ستیز می شوند و درگیر بر اینکه بهترین راه برای انتقال اطلاعات به اذهان عمومی چیست و کدام یک بهتر می توانند این اغفال را بر عهده بگیرند…!

و خدا نکند آن روز بیاید که یکی از داخل نظام خودشان بر ضد آنها حرف بزند، کسی که حتا دست در دزدی ها و جنایاتشان هم نداشته اما به گونه ای منسوب به دستگاه حکومتی و نظامی کشور بوده که در مقطع زمانی خاصی و به گونه ای، بخشی از منافعشان را تامین میکرده است و حال دیگر از مجمع مبارکشان بیرون آمده و نمی خواهد در جریان کارهایشان قرار بگیرد.
می خواهم در خصوص گفته هایم به مسئله ای اشاره کنم که طی چند روز گذشته اتفاق افتاده و به راستی که چه اعصابی هم از آقایان خُرد کرده و موجبات عدم آسایششان را فراهم ساخته است. سرگرد خلبانی از نیروی انتظامی که طی یک سال و چند ماه گذشته به واسطه مشکلاتش با رژیم، از ایران بیرون آمده و دست به افشاگری در خصوص جنایات آقایان که به خودِ این شخص هم اِعمال شده زده است و در این راستا طی مصاحبه ای با “تایمز اسرائیل” پرده از بخشی جنایات و دروغهای رژیم برداشته و حقایقی را بر ملا کرده است. کسی که آنقدر در نظام این کشور آسیب دیده که دشمن قسم خورده شان شده و دست در دست رسانه دولتی گذاشته که سالهاست بر دروغ بودن و فریبکاری جمهوری اسلامی تاکید می کند و مخالف صد در صد این رژیم دیکتاتوری ست.
زمانی که مصاحبه ایشان در این رسانه اسرائیلی منتشر شد بازتابی به واقع جالب داشت از سوی حکومت ایران… چرا که وی اعلام کرد که در معاندت با این نظام دیکتاتوری حتا شده به اسرائیل می رود و با رژیم می جنگد. کسی که جمهوری اسلامی در پی معاندت ایشان با نظام سعی بر ربودن وی داشت تا به صورتی سرش را زیر آب کند که مبادا از وی اطلاعاتی درز کند که برایشان موجبات ضرر را فراهم آوَرَد. و از آنجا که از دزدیدن و کشتنش نا امید شدند، سعی بر مشروعیت بخشیدن به کار خودشان و تخطئه و تخریب چهره این شخص برآمده و بر آن شدند تا مسئله را به صورتی دیگر در انظار عمومی جلوه دهند و چه راهی بهتر و راحت تر از اینکه او را منافق خوانده و از اعتقادات مذهبی مردم استفاده کرده و وی را مخالف اسلام و جاسوسِ “ولایت کفر” که همانا به گمان آنها “اسرائیل” است عنوان کنند و در پی انتشار چند خبر دروغین بگویند که «این آقا یک فراری از نظام است که میخواهد چهره اسلام و نظام را خدشه دار کند و از این طریق به منافعی برسد و یک خائن به وطن است». 

و البته مردم بیچاره سرزمینم هم که دیگر نمیدانند راست چه است و دروغ چه… در گیر و دار بازی های رسانه ای آنها گیج و منگ می مانند و گروهی هم که مُخشان کاملا شستشو شده است این حرف ها را باور می کنند. اما هیچ وقت به طرف دیگر ماجرا نگاه نمی کنند و آن روی سکه را نمی بینند تا حقیقت را بفهمند. حقیقت زندگی شخصی را که برای دفاع از مردمِ کشور اش در آن نظامِ پُر از دروغ و فریب کار کرد تا بتواند به مردم اش خدمت کند ولی در مقابل آنقدر آزار دید که عطای مملکت و برکاتش را به لقایش بخشیده و جانش را برداشت و فرار کرد تا لااقل بتواند دور از این همه دروغ و ریا و ظلم زندگی کند، حتا با سختی هایی که در کشوری دیگر گریبان گیرش است. 

و خواست تا صدایش را، صدای ظلمی را که به او و مردمش روا شده به گوش جهانیان برساند اما حتا یک خبرگزاری فارسی زبانِ خارج از ایران هم جرات آن را نداشت تا تریبونی آزاد در اختیارش قرار دهد و بدون سانسور و دروغ پردازی بگذارد حرفهایش را بزند، مگر یک خبرگزاری از همین “بلاد کفری” که آقایان می گویند… بلادِ کفری که من نمی دانم چگونه کافر است اما اینقدر در راستای احقاق حقوق نقض شده انسانهایی که اصلا ربطی به آنها ندارند و در محدوده جغرافیایی آنها هم زندگی نمی کنند، قدم برمیدارد و سعی بر آگاه سازی و اطلاع رسانی به جهانیان دارد تا وجهه واقعی و آلوده این نظام فریبکار را به دنیا بشناساند.
و البته باز هم نمی دانم که چرا در کشور من هر روزه به اسرائیل که به گفته آقایان “بلاد کفر” است، از صبح تا شب فحش می دهند و مرگ بر این و آن می کنند؟! و این سوالی ست که از کودکی ذهن مرا درگیر خود کرده است، چرا که از زمانی که بخاطر دارم در رسانه های خبری ایران عنوان می کردند که اسرائیل فلسطینیانِ مظلوم را میکشد و حکومتی غاصب و ظالم است و با نشان دادن چند صحنه در تلویزیون دولتی کشور می خواستند به مردم این تفکر را تلقین کنند که اینگونه است که آقایان می گویند و آنقدر دست به تخریب وجهه این کشور که قدمتی دیرینه در تاریخ دارد زدند که گمان مردم را به سویی که می خواهند ببرند، گو اینکه اگر نگاهی به آن روی سکه بیندازیم متوجه می شویم که دولتی که آقایان غاصب اش می خوانند نه تنها سرزمینی را غصب نکرده که خود درگیر غاصبان عربِ مسلمانی شده که در وطن اجدادیشان کنگر خورده و لنگر هم انداخته اند.

و تاریخ اثبات می کند که قدمتی که قوم اسرائیل دارند بیش از آن چیزی ست که اعراب مسلمان ادعای تملک بر سرزمین آنها را داشته باشند، چرا که در آن زمان حتا اسلام هم وجود نداشته، چه رسد به مسلمانانی که بیایند و بگویند اینجا سرزمین ماست…!
و البته این مسئله هم دروغی دیگر است که جمهوری اسلامی سالهاست می خواهد به خورد مردم بدهد و به واسطه دروغ پردازی در رسانه های خبری اش آنها را از دانستن حقیقت دور نگاه دارد. چرا که در سرزمین من همه باید دروغ بشنوند و از دانستن حقیقت اجتناب کنند تا آقایانِ آخوندِ عمامه به سر توبره هایشان را پُر کرده و سوار بر گُرده ملت تا ناکجا آبادِ خواسته هایشان که الحمدلله تمام هم نمی شود، بتازند و بتازند…!

(ندا امین )

اهم اخبار ایران و منطقه طی هفته چهارم فروردین ماه

                          برگزاری رزمایش سپاه پاسداران و تاکید خامنه ای بر توان موشکی و نظامی

از اهم اخبار هفته گذشته، برگزاری رزمایش سپاه پاسداران در جنوب کشور و تاکید خامنه ای بر توان موشکی و نظامی بود.

گزارش پیش رو ارائه دهنده ی گزیده اخباری ست پیرامون سیاست های خارجی و داخلی ایران و مسائلی که در منطقه به وجود آورده که واکنش ها و اعتراضات جامعه جهانی را در پی داشته و در رسانه ها و شبکه های اجتماعی مورد بحث واقع شده است. 


ندا امین - نویسنده تایمز اسرائیل

 

۱۳۹۵ فروردین ۲۹, یکشنبه

گزارش نقض حقوق بشر در ایران، هفته چهارم فروردین ماه

    تداوم بازداشت مخالفان و افزایش موج اعدام ها در ایران همزمان با سفر مقامات ارشد اروپایی به تهران

همزمان با سفر مقامات ارشد اروپا به تهران برای تداوم مماشات با رژیم ایران، موج اعدام ها، بازداشت مخالفان، آزار زندانیان سیاسی و نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی همچنان ادامه دارد.

 همزمان با سفر ماتئو رنتسی، نخست وزیر ایتالیا با هیئت پرتعداد همراهش و همچنین فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و شماری از ماموران عالی رتبه این اتحادیه به تهران، نقض حقوق شهروندان ایرانی توسط جمهوری اسلامی مچنان مانند گذشته ادامه دارد و این امر قریب به چهار دهه و از آغاز انقلاب اسلامی تا کنون تداوم داشته و دارد. حقوقی که به واسطه جنایاتی چون اعدام، بازداشت، زندانی کردن مخالفین و معترضان حکومت، عدم اجازه برگزاری تجمعات اعتراضی و مقابله با معترضان، اعدام اشخاص زیر سن قانونی، آزار دگر اندیشان و اقلیت های دینی، شکنجه، حصر و حبس آزاد اندیشان، تخریب محیط زیست به دلیل سوء استفاده و عدم مدیریت مسئولین و… از جامعه بشری ایران سلب میشود.
در این گزارش سعی بر این داریم تا موارد نقض حقوق بشر در ایران را طی هفته گذشته ذکر و بررسی نماییم، اگرچه این گزارش نمیتواند گویای تمامی جنایات رخ داده طی این مدت باشد، چرا که بسیاری از اخبار به دلیل منابع محدود و مشکلات گزارشگری در ایران، تحت پوشش قرار نمی گیرند و برخی نیز به دلایل امنیتی مدتها بعد افشا می شوند، اما سعی بر آن است تا بر اساس اخبار موجود و منتشر شده، گزارشی از نقض حقوق انسانی در ایران ارائه دهیم. 

ادامه گزارش را در سایت اسرائیل تایمز مشاهده نمایید: http://fa.timesofisrael.com/%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%85-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D9%85%D8%AE%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D9%85%D9%88%D8%AC-%D8%A7%D8%B9%D8%AF/

ندا امین - نویسنده تایمز اسرائیل 

۱۳۹۵ فروردین ۲۵, چهارشنبه

مصاحبه اختصاصی تایمز اسرائیل با خلبانی که جمهوری اسلامی قصد بر ربودن وی داشت

سرگرد خلبان احمدرضا خسروی می گوید: «آنقدر آزارم دادند که به آنها گفتم اگر رهایم نکنید به اسرائیل پناهنده میشوم و بر علیه شما خواهم جنگید، حتی با اسلحه».

طی چند روز گذشته رسانه های ترکیه از محکومیت دو ایرانی به شش سال زندان خبر دادند، که اتهام آنها، تلاش برای ربودن یک پناهجوی ایرانی و انتقال او به ایران عنوان شد. 
این پناهجوی ایرانی، سرگرد خلبان احمدرضا خسروی، فارغ التحصیل دانشکده پلیس در ایران و از پرسنل هلی کوپتری نیروی انتظامی ایران بود. 
در پی اقدام دستگاههای امنیتی – اطلاعاتی جمهوری اسلامی برای ربودن این خلبان نیروی انتظامی ایران که به دلیل مخالفتش با سیاستهای نظام از ایران خارج شده و به سازمان ملل در ترکیه پناهنده شده است، تایمز اسرائیل مصاحبه ای با وی داشته و از مشکلاتش با رژیم جمهوری اسلامی تا جزئیات ربودنش توسط برخی عوامل امنیتی از ترکیه پرسش می کند. 
احمدرضا خسروی متولد 1356 در شهرستان خمین، در سن هجده سالگی وارد دانشگاه پلیس شده، 19 سال در نیروی انتظامی سابقه خدمت داشته و با درجه سرگردی از کشور گریخت. وی اواخر اسفند سال 93 وارد خاک ترکیه شده و خود را به دفتر کمیساریای عالی سازمان ملل معرفی کرد، و به این دلیل که یک نظامی بود و حق داشتن پاسپورت نداشت به صورت غیر قانونی مجبور به ترک ایران شد.
وی بارها از شغل خود استعفا داده بوده که مسئولین هواپیمایی نیروی انتظامی آن را نمی پذیرفتند و او را با تهدید و تحت فشار قرار دادن مجبور به ادامه کار می کردند.

از ایشان پرسیدیم چرا قصد استعفا از شغل خود داشتید؟
به دلیل تفاوت اعتقادی که با نظام داشتم و چون اعتقادی به دین اسلام نداشتم و به واسطه شغلم مجبور میشدم کارهایی را انجام بدهم که فرماندهان و مسئولین از من میخواستند، از جمله شرکت در مراسم مذهبی و خواندن نماز که من اعتقادی به انجام این کارها نداشتم و برایم تضادی به وجود آورده بود. و به دلیل مشکلاتی که با سیاستهای نظام داشتم، چون سیاست نظام بر مبنای مردم فریبی، ریا و دروغ بود. بگذارید در این خصوص به مسئله ای اشاره کنم، یک بار یکی از مسئولین ناجا در سخنرانی در تریبونی رسمی اعلام کرد که هم اکنون ما با سی فروند بالگرد در جاده ها آماده خدمت رسانی به مردم هستیم. اما این در حالی ست که هواپیمایی نیروی انتظامی هرگز حتا سی فروند بالگرد ندارد، چه رسد به اینکه آماده خدمت رسانی باشند.

مسئله دیگری که منجر به استعفای من و فرارم از ایران شد این بود که تمام کارهایم و زندگی شخصی ام نیز تحت کنترل و مکالماتم تحت شنود بودند. من زندگی شخصی آزادی نداشتم و حتا به این سبب تلفن همسر من نیز تحت کنترل بود که کنکاش بیش از حد مسئولین آزارم میداد. و مشکل دیگری که با آن مواجه بودم پرواز با هلیکوپترهای فرسوده ای بود که مربوط به حدود 45 سال پیش هستند و در واقع پرواز با آنها نوعی خودکُشی محسوب میشد. چرا که هر ساله سوانحی داشتیم که تعدادی از دوستان و همکارانمان را از دست میدادیم و زمانی که این موضوع را از طریق ستاد کل نیروهای مسلح به اطلاع رهبر حکومت رساندند، این رهبر دیکتاتور در پاسخ گفت: «از رده خارج کردنِ وسایل و تجهیزات پروازی به بهانه تمام شدن عمر قانونی خیانت به مملکت و اسلام است، هر وقت عمر قانونی آنها تمام شد به آنها عمر انقلابی بدهید».

وقتی وارد ترکیه شدید و خود را به سازمان ملل و پلیس ترکیه معرفی کردید، چه برخوردی با شما شد؟
به این دلیل که من بارها با دفتر سازمان ملل در ژنو مکاتبه کرده و درخواست کمک کردم، و نیز به دلیل اینکه یک نظامی فرار کرده از ایران بودم که به این دلیل تامین جانی نداشتم سازمان ملل و پلیس ترکیه با حساسیت بیشتری به مشکل من رسیدگی کردند و با کنترل بسیار از من مراقبت کردند چرا که به ایشان گفته بودم که بارها از سوی جمهوری اسلامی تهدید شده ام که مرا به ایران باز میگردانند و بازگشت من هم به ایران مساوی با مرگ من بود. به همین سبب پلیس ترکیه در صدد حفاظت از من برآمد بطوری که طی هر ساعت از روز با من تماس گرفته و جویای حالم می شدند.

زمانی که رژیم جمهوری اسلامی متوجه پناهندگی شما شد، چه واکنشی نسبت به این مسئله نشان دادند و آیا مورد تهدید قرار گرفتید؟
بعد از اینکه وارد خاک ترکیه شدم و مسئولین از ماجرا مطلع شدند، طی تماسی با همسرم به او گفته بودند که ما احمد را برمی گردانیم و این مسئله کاری برای ما ندارد چرا که حتا به واسطه یک نامه می توانیم او را از دولت ترکیه درخواست کنیم. حتا مسئولین همسر و پسر مرا ممنوع الخروج کرده بودند و بارها احضارشان کرده و مورد بازجویی قرارشان دادند. خانواده ام را هم تحت فشار گذاشته بودند و قصد بر این داشتند تا از این طریق من را وادار به بازگشت به ایران کنند و من که از این شرایط به ستوه آمده بودم آنها را تهدید کردم که اگر دست از سر من و زندگی ام برندارید به اسرائیل پناهنده میشوم و علیه شما کار خواهم کرد. که این شخص به من گفت که «ریگی را با آن همه عظمت جمهوری اسلامی گرفت و اعدامش کرد، تو که کسی نیستی». و من در پاسخ به این مسئول نظام گفتم که “تاکید میکنم اگر رهایم نکنید و دست از آزار خانواده ام برندارید به اسرائیل پناهنده می شوم و شروع به مبارزه حتا مسلحانه بر علیه شما خواهم کرد”.

در جراید و اخبار گزارش شد که قصد بر ربودن شما داشتند، آیا اثبات شده که سارقان از سوی جمهوری اسلامی بودند و ماجرا از چه قرار بود؟
ماجرا از اینجا آغاز شد که مامورین اطلاعاتی نظام طی کنترل تلفن همسرم متوجه شده بودند من در چه شهری زندگی و در کجا کار میکنم. روزی که قصد بر ربودنم داشتند پلیس ترکیه با من تماس گرفت و گفت سریعا برو خانه و بیرون نیا تا خبر بدهیم. من نمی دانستم ماجرا از چه قرار است و برای چه این حرف را زدند، اما به سبب اینکه می خواستند از من حفاظت کنند به حرفشان گوش کردم. پلیس پس از دستگیری دو شخصی که قصد ربودن مرا داشتند، مرا به دادگاه احضار کرده و قاضی دادگاه دو پاسپورت به من نشان داد و گفت اینها را می شناسی؟ عکسی از تو در جیب آنها بوده و مدعی بر این هستند که از تو طلبکارند و می گویند که برای اخذ آن پول پیش تو آمده اند و دوست تو اند، که من گفتم خیر آنها را نمیشناسم. حتا صدایی ضبط شده از شخصی به نام “حاجی” برای من گذاشتند تا ببینند او را می شناسم یا نه، که صدایش برایم آشنا بود ولی نامش را به خاطر نمی آوردم. بنابر اعتراف این دو آدم ربا، این شخص که به او حاجی می گفتند به آنها پول داده بود تا من را بدزدند و به ایران برگردانند. پلیس ترکیه حتا وسایل مربوط به آدم ربایی مانند چسب، طناب و ماده بیهوشی نزد آنها پیدا کرده بود که در نهایت منجر به صدور حکم شش سال و هشت ماه حبس برای هر کدامشان از سوی دادگاه ترکیه شد.

از نظر شما چرا خروج شما از ایران برای مسئولین اینقدر مهم بود که اقدام به ربودنتان کردند؟
طبق قانون خروج نظامیان از کشور و ارتباط با اتباع بیگانه جرم محسوب می شود و مجازات دارد، بنابر این خروج یک نظامی مثل من که شغل مهمی در ایران داشتم و به واسطه شغلم با مسئولین تراز اول نیروی نظامی در ارتباط بودم و با فرماندهان استانها به سفرهای کاری میرفتم و به دلیل اینکه اطلاعاتی داشتم که نباید می داشتم و چیزهایی دیدم که نمی بایست میدیدم، به همین خاطر می خواستند من را برگردانند و سرم را زیر آب کنند تا هم اطلاعاتی از سوی من درز نکند و هم به نظامیان دیگر نشان دهند که کسی که بخواهد فرار کند چنین بلایی سرش می آید. و دلیل دیگر اینکه، من کاری کردم که ممکن است الگویی باشد برای نظامیان دیگر که جمهوری اسلامی به شدت از آن هراس دارد.

شما فکر می کنید این دو آدم ربا از سوی کدام ارگان جمهوری اسلامی بودند؟
دقیقا میتوانم به شما بگویم که از سازمان اطلاعات نیروی انتظامی بودند. چون خود نیروی انتظامی یک سازمان اطلاعاتی بسیار قوی دارد و بر اساس نوع عملکردشان در خصوص ربودن من محرز است که این شیوه مختص به این ارگان است و پیشتر نیز به همسرم هشدار داده بودند که ما احمد را به ایران بر میگردانیم، حتا اگر مجبور شویم به زور متوسل شویم.

آیا از شما درخواست شده بود که به نیروهای نظامی در سوریه ملحق شوید؟
در ارگان ما که نیروی هوایی انتظامی بود نه، اجباری در کار نبود اما هر کسی که داوطلبانه می خواست به آنجا برود ماهیانه 30 میلیون تومان حقوق دریافت میکرد و البته به انضمام مزایا که در صورت مرگش در جنگ سوریه، این حقوق و مزایا مادام العمر به خانواده وی می رسید. اما در ارگانهایی چون سپاه و ارتش اگر فرماندهان دستور می دادند، شخص موظف به اعزام بود و در صورت تخطی مجازات می شد.

وقتی شخصی چون شما از کشور فرار می کند مسئولین جمهوری اسلامی سعی میکنند آن شخص را به سازمانهای جاسوسی ربط بدهند، در خصوص شما چگونه بود این اتهامات؟
وقتی جمهوری اسلامی با این عملکرد من مواجه شد شروع به تبلیغات منفی بر علیه من کرد، تهمت جاسوسی، معاندت با نظام و منافق بودن به من زدند که من را آنقدر عصبانی کردند که گفتم بله، اصلا من جاسوسم، ضد ولایت فقیه ام و با دین شما و نظام شما دشمنم و هرکاری که بتوانم بر علیه شما انجام میدهم و از شما و سیاست هایتان متنفرم و برایم مهم نیست که چه تهمتی به من بزنند، همین که پوزه تان را به خاک مالیدم برای من کافی ست. حتا به دروغ گفتند که من چهار میلیون و نیم حقوق میگرفتم، در صورتی که من فیش حقوقی خودم را بر صفحه فیس بوکم گذاشتم که مبلغی کمتر از دو میلیون تومان بود. به هر صورت از هر راهی که توانستند سعی کردند تا وجه من را در اذهان عمومی خراب کنند.

با وجود مشکلی که با شما داشتند چرا استعفای شما را قبول نمی کردند؟
به دلیل اینکه دولت می بایست هزینه های بالایی برای آموزش یک خلبان پرداخت کند و مسئولین بالا دست نمی پذیرفتند که پس از یک سری آموزشها آن خلبان را از دست بدهند، استعفای من را نمی پذیرفتند که حتا بارها از من خواستند در رده های بالاتر هم آموزش ببینم که من قبول نکردم و به آنها گفتم که من نمی خواهم دیگر در این نظام خدمت کنم و بگذارید بروم، چرا که در غیر اینصورت حتا شده خودم را آتش بزنم این کار را میکنم تا از شر شما خلاص شوم، اما آنها بازهم نمی پذیرفتند و مرا مجبور به کار میکردند و بازهم مدام مرا تحت نظر داشتند و زندگی ام را کنترل می کردند که این رفتار آنها زندگی را برایم تبدیل به جهنم کرده بود. حتا می توانم به شما بگویم که خلبانان دیگری نیز مانند من تحت این جبر کار و زندگی می کنند و به خاطر ترسی که از این نظام دیکتاتوری دارند قدرت فرار و خارج شدن از زیر بار ظلم آنها را ندارند و پیوسته مجبور اند به این ذلتی که حکومت گریبان گیرشان کرده تن بدهند.

http://fa.timesofisrael.com/pilot/

۱۳۹۵ فروردین ۲۳, دوشنبه

اندر حکایت آزمون وکالت در ولایت مطلقه فقیه



آزمون کانون وکلا در ایران و البته با مدیریت "ولایت مطلقه فقیه جمهوری اسلامی" امری ست به غایت جالب و در عین حال دردآور، چرا که در سرزمین گل و بلبل که شیوخ بر راس حکومت و قدرت قرار دارند و در سرزمینی که همه چیز عادلانه تقسیم میشود جز "حق"، نمی توانی بیش از آنچه برایت مقدر نموده اند طلب کنی... 

 چرا که کسانی در راس هرم قرار دارند که به واسطه قدرت و نفوذشان همیشه سهم بیشتری میبرند و به همین جهت سهم تو همیشه متعلق به تو نیست و حق نداری پایت را بیش از اندازه ات (که البته این اندازه را از زمانی که متولد میشوی برایت تعیین می کنند) از گِلیم ات درازتر کنی...!
 
در کشور ایران که تاکید می کنم تحت کنترل و مدیریت "ولایت محترمه فقیه" است، هر شخص، در هر رشته تحصیلی که بخواهد درس بخواند با مسئله ای به نام "سهمیه" مواجه می شود. این سهمیه به کسانی تعلق می گیرد که خودشان یا پدرشان، برادر و یا همسرشان در جنگ شرکت داشته اند یا از مجمع آقا زاده های متصل به مقامات حکومتی هستند که به همین دلیلِ "نسبتا ساده" از سهمِ بیشتری هم بهره مند شده و مزایای بیشتری شامل حالشان می شود. چرا که به طور قطع با وقت و انرژی زیادی که برای "خوشبخت کردنِ ما" گذاشته و می گذارند، سهمشان هم باید بیشتر شود دیگر...!

می خواهم بطور اخص در مورد آزمون یکی از رشته های تحصیلی ذکر شده صحبت کنم، رشته ای که از قانون سخن می گوید و از حق، و قاعدتا می بایست وکلایی را تحویل جامعه بدهد که داد از بیداد گران ستانده و نگذارند حقوق شخصی پایمال شود. اما این در حالی ست که توسط همان قانون و پیش از رسیدن به چنین جایگاهی حقوق اولیه خودشان هم نقض می شود و بیشترشان در همان ابتدای راه به خاطر همین حق کُشی های آقایان سرخورده و با هزاران مشکل مواجه می شوند.
 فرض کنید یک دانشجوی رشته حقوق هستید که بعد از چندین سال درس خواندن و امتحان کنکور دادن و به قولی "از هفت خوان رستم" گذشتن، مدرک کارشناسی و یا کارشناسی ارشد خود را گرفته و حال بعد از تمام این زحمات و صد البته حق کُشی هایی که با آن مواجه شده اید در صدد شرکت در آزمون کانون وکلای کشورتان بر می آیید تا بتوانید به واسطه رشته تحصیلی خود، کار مورد علاقه و تخصصیتان را انجام دهید. 

سر جلسه امتحان کنکور می روی و پاسخ دادن به پرسشها را شروع می کنی. مطمئنی که تعدادی از سوالات غلط هستند، ولی چاره ای جز پاسخ دادن نداری، جواب میدهی و از شدت سر درد جلسه را ترک میکنی. چند روز بعد خبر میرسد که بلی... تعدادی از سوالات به خاطر وجود اشکال حذف شده اند...!  دیدن کلید سوالات و فکرِ اینکه چگونه می توان برای یک سوال غلط، جوابی درست پیدا کرد، افکارت را به هم میریزد. اما به هر حال کاری نمیتوانی بکنی، پس منتظر می مانی. گفته اند امسال دیگر نتایج سر وقت اعلام میشود و تاخیر جدّی دراعلام نتایج نیست. یک روز، دو روز، سه روز می گذرد... و بالاخره نتایج را اعلام می کنند و تو تازه معنی سروقت و تاخیر جدی را میفهمی...! به رتبه و درصدها که نگاه میکنی از خودت نا امید میشوی، که چه طور ممکن است درصد "حقوق جزا" که در آن تخصص داری با "اصول فقه" که هیچ از آن نمیفهمی آنقدر نزدیک به هم باشد؟! با خودت میگویی اشکالی ندارد، حتما شانسی بوده...!
 
وضعیت سهمیه ها را نگاه میکنی، (کانون مرکز 1000 نفر می پذیرد) که 25 درصد آن "سهمیه  ایثارگران" است... یعنی 250 نفر. نوشته شده که هر کانون ابتدا این گروه 250 نفری را انتخاب میکند و بعد سراغ 750 نفر بعدی میرود و تو چقدر باید شانس داشته باشی تا بتوانی از حدودِ سه هزار نفر، حتی نفر هفتصد و پنجاه ام بشوی و تازه به دورترین نقطه این پنج شهر فرستاده شوی...!

خسته ای دلخوری، طلبکاری... آری طلبکاری که چرا باید پشت اینهمه سد و سهمیه بمانی و آنوقت یک عده بی سواد طراح سوالات آزمونی به این مهمی باشند؟ بی سوادانی که حتا نمی توانند درست سوال طرح کنند. به آن گروهی که چنین بخششی نصیبشان شده فکر میکنی... که از کدام دسته بودند؟ سهمیه های آزاد، آقازاده ها، خانواده شهدا یا ایثارگران ؟! و اینکه سهم تو در این میان چیست؟ خوردن حق ات؟ تنها به خاطر اینکه دستی در دزدی ها و چپاول کشورت نداشته ای؟ به این جرم که از آقازادگان نیستی؟ یا اینکه پدرت برای بدست آوردن مقام و منصب نرفته آدم بکُشد؟!

بلی، به همین راحتی و مثل آب خوردن حق ات را بالا میکشند و سهم ات را "سهمیه بندی" و نثار دستمال کشانِ ولایت و آقازادگان و بازماندگانِ قاتلان جنگی می کنند که دستمایه ای جهتِ تصاحبِ قدرت به نفع خودشان بوده است. با خودت فکر میکنی چرا واقعه ای به نام (جنگ) که تو در زمان وقوعش حتی در این دنیا نیز وجود نداشته ای، باید آنقدر بر مهمترین وقایع زندگی ات تاثیر بگذارد و چرا باید خاندان دزدان و قاتلان از تو برتر باشند و بدون زحمت حقی مضاعف بدست آورند؟ 

فکر می کنی و بازهم فکر میکنی... تا اینکه به جایی میرسی که متوجه میشوی دیگر زیادی فکر کرده ای و فکر کردن به چنین مسائلی در حد فهم و درک و شعور و سواد تو نیست و تنها آقایانِ بر مسندِ قدرت نشسته که صد البته چنین قوانین جالبی را هم خودشان وضع می کنند، سواد و شعورِ فکر کردن به چنین امور مهمی را دارند...! و اینجاست که حالت از هرچه قانون و کتاب قانون است بهم می خورد و متوجه می شوی چقدر بدبختی که در سرزمینی متولد شدی که حتا حقِ قانونی ات را که می خواهی از راه همان قانون بدست آوری هم سهمیه بندی کرده و در طبق اخلاص نثار صاحبان قدرت می نمایند... و چه بسا که همیشه باید این مسئله را به یاد داشته باشی که سرزمینِ تو، دیگر سرزمینِ تو نیست و حقی در آن نداری، حتا با دانستن تمامی قوانین آن که می خواهی به واسطه اش حقوقِ پایمال شده دیگران را برایشان طلب کنی... و آنجاست که در می یابی که چه شوربختی.

(ندا امین)

اهم اخبار ایران و منطقه طی هفته سوم فروردین ماه

                                احتمال همکاری دانشمندان ایرانی و اسرائیلی در یک پروژه علمی

بر اساس گزارشهای رسیده قرار است دانشمندان ایرانی، اسرائیلی، فلسطینی و چند کشور دیگر در یک پروژه علمی همکاری خود را آغاز کنند.

گزارش پیش رو ارائه دهنده ی گزیده اخباری ست پیرامون سیاست های خارجی و داخلی ایران و مسائلی که در منطقه به وجود آورده که واکنش ها و اعتراضات جامعه جهانی را در پی داشته و در رسانه ها و شبکه های اجتماعی مورد بحث واقع شده است.  

ادامه گزارش را در سایت اسرائیل تایمز مشاهده نمایید: http://fa.timesofisrael.com/%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%84-%D9%87%D9%85%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%85%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7/

ندا امین - نویسنده تایمز اسرائیل

۱۳۹۵ فروردین ۲۲, یکشنبه

گزارش نقض حقوق بشر در ایران، هفته سوم فروردین ماه

                            وضعیت نگران کنندۀ زندانیان سیاسی – امنیتی در بازداشتگاههای ایران

از اهم اخبار هفته، درخواست کمک یک زندانی امنیتی آمریکایی- لبنانی محبوس در ایران است که در پاسخ به دعوت رسمی دولت روحانی به این کشور سفر کرد.

در ایران هر روزه شاهد نقض حقوق انسانها توسط جمهوری اسلامی هستیم و این امر قریب به چهار دهه و از آغاز انقلاب اسلامی تا کنون تداوم داشته و دارد. حقوقی که به واسطه جنایاتی چون اعدام، بازداشت، زندانی کردن مخالفین و معترضان حکومت، عدم اجازه برگزاری تجمعات اعتراضی و مقابله با معترضان، اعدام اشخاص زیر سن قانونی، آزار دگر اندیشان و اقلیت های دینی، شکنجه، حصر و حبس آزاد اندیشان، تخریب محیط زیست به دلیل سوء استفاده و عدم مدیریت مسئولین و… از جامعه بشری ایران سلب میشود. 
در این گزارش سعی بر این داریم تا موارد نقض حقوق بشر در ایران را طی هفته گذشته ذکر و بررسی نماییم، اگرچه این گزارش نمیتواند گویای تمامی جنایات رخ داده طی این مدت باشد، چرا که بسیاری از اخبار به دلیل منابع محدود و مشکلات گزارشگری در ایران، تحت پوشش قرار نمی گیرند و برخی نیز به دلایل امنیتی مدتها بعد افشا می شوند، اما سعی بر آن است تا بر اساس اخبار موجود و منتشر شده، گزارشی از نقض حقوق انسانی در ایران ارائه دهیم. 


ندا امین - نویسنده تایمز اسرائیل

 

۱۳۹۵ فروردین ۱۶, دوشنبه

اهم اخبار ایران و منطقه طی هفته دوم فروردین ماه


                 ابراز نگرانی جمهوری خواهان کنگره آمریکا از رفع محدودیت های مالی برای رژیم ایران

از اهم اخبار هفته، ابراز نگرانی جمهوری خواهان کنگره آمریکا از اقدام اوباما در رفع محدودیت های معاملاتِ دلاری موسساتِ خارجی با ایران بود.

گزارش پیش رو ارائه دهنده ی گزیده اخباری ست پیرامون سیاست های خارجی و داخلی ایران و مسائلی که در منطقه به وجود آورده که واکنش ها و اعتراضات جامعه جهانی را در پی داشته و در رسانه ها و شبکه های اجتماعی مورد بحث واقع شده است. 


ندا امین - نویسنده تایمز اسرائیل 

۱۳۹۵ فروردین ۱۵, یکشنبه

گزارش نقض حقوق بشر در ایران، هفته دوم فروردین ماه



                    بازداشت فلّه ای تعدادی از شهروندان کُرد به دلیل مراسم نوروزی در کُردستان ایران

در ادامه نقض حقوق بشر در ایران، ماموران امنیتی در شهر کُردنشین مریوان، تعدادی از فعالان در مراسم نوروزی را بازداشت کردند.

در ایران هر روزه شاهد نقض حقوق انسانها توسط جمهوری اسلامی هستیم و این امر قریب به چهار دهه و از آغاز انقلاب اسلامی تا کنون تداوم داشته و دارد. حقوقی که به واسطه جنایاتی چون اعدام، بازداشت، زندانی کردن مخالفین و معترضان حکومت، عدم اجازه برگزاری تجمعات اعتراضی و مقابله با معترضان، اعدام اشخاص زیر سن قانونی، آزار دگر اندیشان و اقلیت های دینی، شکنجه، حصر و حبس آزاد اندیشان، تخریب محیط زیست به دلیل سوء استفاده و عدم مدیریت مسئولین و… از جامعه بشری ایران سلب میشود.
در این گزارش سعی بر این داریم تا موارد نقض حقوق بشر در ایران را طی هفته گذشته ذکر و بررسی نماییم، اگرچه این گزارش نمیتواند گویای تمامی جنایات رخ داده طی این مدت باشد، چرا که بسیاری از اخبار به دلیل منابع محدود و مشکلات گزارشگری در ایران، تحت پوشش قرار نمی گیرند و برخی نیز به دلایل امنیتی مدتها بعد افشا می شوند، اما سعی بر آن است تا بر اساس اخبار موجود و منتشر شده، گزارشی از نقض حقوق انسانی در ایران ارائه دهیم.


ندا امین - نویسنده تایمز اسرائیل