جنایت بی مکافات مجموعه ی شش داستان کوتاه
است که در آن سعی بر این داشته ام تا جنایاتی را که در طول تاریخ بشر در سرزمینم
معمول شمرده شده اند و هیچ مجازاتی، در هیچ قانون یا عرفی در جامعه برای آن قائل
نیستند در قالب داستان به تصویر بکشم.
جنایاتی که قتل نیستند، غارت نیستند، دزدی
و یا جرائمی چنین نیستند... جنایاتی که تنها ازعهده ی انسانهایی بر می آید که تیشه
به ریشه ی روح انسانی دیگر میزنند و انسانیت و حقوق انسانیِ یک موجود را تا به
غایتِ نیستی کشانده و به مرگ حقیقت و انسانیت می رسانند. تا نیستی را در نهایتِ قصاوت بر ذره ذره تفکر بشریت دیکته کرده و سلطه وار مفاهیم راستین انسانی را به
نابودی کشانده و حاکمانِ زمین برای ساختن زندانهایی باشند بی هیچ روزنه ای برای
دیدن ذره ای از آفتاب.
و اینها تنها گوشه ای از دردهایی هستند که هر روز تمامی انسانهای سرزمینم با آن دست به گریبان اند، بی اینکه بدانند چه برسرشان آمده است... چه اینکه بر سبیل عقاید دیکته شده رایج در جامعه که سالهاست به آنها تلقین شده، این دردها آنچنان مهم نیستند که به چشم بیایند...!
و اینها تنها گوشه ای از دردهایی هستند که هر روز تمامی انسانهای سرزمینم با آن دست به گریبان اند، بی اینکه بدانند چه برسرشان آمده است... چه اینکه بر سبیل عقاید دیکته شده رایج در جامعه که سالهاست به آنها تلقین شده، این دردها آنچنان مهم نیستند که به چشم بیایند...!
اما این تنها بخشی از تمام درد من از سرزمینم است،
جنایاتی بی مکافات…!
( ندا امین) 
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر